ضمانت آهو
ضمانت آهو
ضمانت آهو
نويسنده:محمد محمدي اشتهاردي
من و گروهي در حضور پدرم امام سجاد(ع) بوديم ، ناگهان آهوئي از صحرا آمد و در چند قدمي پدرم ايستاد و ناله كرد. حاضران به پدرم گفتند چه مي گويد؟ پدرم فرمود: مي گويد: بچه ام را فلاني صيد كرده ، از روز گذشته تا حال شير نخورده ، خواهش مي كنم آن را از او گرفته و نزد من بياور تا به او شير بدهم . امام سجاد(ع) شخصي را نزد صياد فرستاد و به او پيام داد آهو بچه را بياور، آهو بچه را آورد، آهوي مادر تا بچه اش را ديد چند بار دستهايش را به زمين كوبيد و آه جانكاه و غم انگيزي كشيد و بچه اش را شير داد. سپس امام سجاد(ع) از صياد خواهش كرد كه بچه آهو را آزاد كند، صياد قبول كرد، امام آهو بچه رااز او گرفت و به مادرش بخشيد، آهو با همهمه خود سخني گفت و همراه بچه اش به سوي صحرا رفتند. حاضران به امام سجاد(ع) گفتند :آهو چه گفت ؟ امام فرمود: براي شما در پيشگاه خدا دعا كرد و پاداش نيك از براي شما طلبيد.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}